امروز خواستم برای امتحان دوشنبه شروع کنم

هرچندکه فردا هم وقت هست ولی حقیقتا این ترم دیگه حوصله ی اعتراض زدن و پیاده روی تا دفتر استاد رو ندارم

یه فکر خوب به سرم زد!

ساعت مچی قدیمیم رو بستم به دستم تا حواسم باشه وقت استراحت بین مطالعه م بیشتر از چندساعت نشه

آخر شبی متوجه شدم بند ساعتم باز شده و یه جایی افتاده

شروع بدی نبود، ولی فردا مجبورم کل کتاب فارماکولوژی کاتزونگ رو بخونم